اصول طراحی وحدت گرا:
1.عناصر حسیک دارای نظم نسبی هستند.
2.نظم با قطب محوری معنا می شود…یعنی نظامی که بین اجزاء طرح برقرار است خود محتوایی دارد که آن محتوی تابع قطب است و ممکن است آن قطب خود را در عینیت نشان دهد یا ندهد (آرایه انگارشی داشته باشد). اگر قطب در طرح مشخص بود آرایه استعاره است. اگر مشخص نبود مجاز است.
3.اندام وارگی قطبی… پس از شناسایی قطب اگر آن را از طرح حذف کنیم خود به خود تمام عناصر طرح حذف می شوند.
4.وحدت فرمی تابع وحدت محتوایی است…
5.انتزاع فرم تحت تاثیر تجرید محتوی است…
6.تخیل معطوف به قطب ایجاد می کند…عناصر خیال انگیز طرح باعث می شوند مخاطب آگاهانه یا ناآگاهانه ایده های جدید مبتنی بر قطب بیافریند.
7.حیرت معطوف به خیال دارد…طرح مصنوع ایرانی باید حیرت انگیز باشد. حیرت نتیجه ناتوانی مخاطب است.
8.کاربرد مبتنی بر ارزش قطب…هرچه بیشتر ارزش عمل را درک کنید بهینه تر مصنوع را بکار می برید.
9.نحوه کارکرد مصنوع تابع عمق محتوی آن است….درک نحوه کارکرد مصنوعات وابسته به شناخت کاربر از عمق محتوی قطب است.
برای مطالعه مبانی حساب به مقاله گوتلیب فرگه (پدر فلسفه تحلیلی) نگاهی بیاندازید:
برای آشنایی با استدلال در طراحی به مقاله کریستیان وولفل و همکارانش نگاه کنید:
Knowing, Reasoning and Visualizing in Industrial Design
بدرود
بنده این یادداشت را حدود چهار سال پیش در وبسایت mtohidifar.info منتشر نموده بودم که متاسفانه با از بین رفتن محتویات سرور مرکزی، آن یادداشت هم از بین رفت. امروز کاملا اتفاقی همان یادداشت را در وبسایت newdesign.ir دیدم که البته منبع به درستی ذکر شده بود. لذا مقاله ی نقش تحقیقات بازار در فرایند طراحی محصول را در این فرصت مجددا نشر می کنم:
زماني كه از فرايند طراحي صحبت مي شود ساختاري سلسله مراتبي به نظر مي رسد كه عموما به صورت فازهاي مترتب پيش مي رود و در نهايت با ارائه ي يك محصول يا ايده ي مفهومي پايان مي پذيرد. در اينجا مي توان محصول را شرح خدمات و يا به طور كلي به گفته ي كريستوفر الكساندر، “فرم” ناميد.
كريس الكساندر در كتاب “يادداشت هايي بر تركيب فرم”، فرايند طراحي را روشي براي دستيابي به فرم مطلوب مي داند و اين فرم مطلوب مي تواند محصول، ساختمان، ايده و يا ختي خدمات باشد. ليكن اين “فرم” با هر مفهومي كه باشد در يك “بستر” يا Context شكل مي گيرد. مي توان گفت اين بستر مانند مه اطراف ايده ي اوليه را فرا گرفته است و همچنان كه شناخت تيم طراحي از اهداف طراحي (درك نيازهاي كاربران و كارفرما) روشن مي شود فرم در بستر به وضوح مي رسد. در يك فرايند طراحي حرفه اي مطالعات جزو اولين و مهم ترين مراحل تشخيص خواسته ي مسئله و دستيابي به روشهاي تحليل معيارها و متريكها به منظور رسيدن به كارآمد ترين ايده ها است. در حقيقت مطالعات موجب روشن شدن روش (Method) انجام فرايند مي گردد و نقشه ي راه و هدف را ارزيابي مي نمايد.
بنا بر آنچه گفته شد مي توان مطالعات را به چند بخش تقسيم نمود كه بر اساس نوع پروژه و نياز كارفرمايان و تيم طراحي متفاوت هستند ليكن در ارتباط با طراحي محصول براي كارخانجات توليد انبوه، به لحاظ مراحل انجام كار و درجه ي اهميت، مطالعات بازار و مصرف كننده بعد از تحليل مسئله قرار مي گيرد. بر اين اساس با نگاهي بر فرايندهاي رايج مي توان عناوين متفاوتي براي آن ذكر نمود. اولريش و اپينگر اين مرحله را برنامه ريزي (planning) مي نامند و موارد زير را به ترتيب اولويت اهميت در يك پروژه ي استاندارد در زير مجموعه ي آن ذكر مي كنند:
- بازار يابي
– تشخيص فرصتهاي بازار
– تعريف حوزه هاي بازار - طراحي
– توجه به پلتفرم و معماري محصول
– برآورد فن آوري ها - توليد
– توجه به محدوديت هاي توليد محصول
– تعيين راهبرد زنجيره ي تامين - ساير عملكردها
– تحقيقات: اظهار فن آوري هاي در دسترس.
– امور مالي: تهيه ي نقشه ي اهداف
– مديريت عمومي: تخصيص منابع پروژه
آنچه در اينجا مورد توجه است موقعيت بازاريابي به عنوان اولويت برنامه ريزي در نخستين گام فرايند طراحي است. به لحاظ سيستماتيك پيوند مطالعات بازار با معيارهاي طراحي در فرايندي تحت عنوان “نياز شناسي” تعريف شده است كه تعريف جامعي نيز به دست مي دهد. يعني ما آنچه براي تحليل نياز كاربر و كارفرما در فرايند طراحي و توسعه ي ايده نيازمند آن هستيم در مرحله ي “نياز شناسي” يا به قول اولريش و اپينگر، مرحله ي “برنامه ريزي”، تحقق مي يابد.
اكنون بايد ديد اين مطالعات بازار چيست و چگونه بر فرايند طراحي تأثير مي گذارد؟
نقش مطالعات بازار به طور كلي و نه تنها در فرايند طراحي محصول، تامين منابع اطلاعاتي دست اول به منظور تصميم سازي صحيح و سنجيده براي يك شركت است. اهميت مطالعات بازار را مي توان به اهميت روغن كاري براي يك موتور مكانيكي تشبيه نمود كه عملكرد آن را بهبود مي بخشد و در دراز مدت موجب كاهش هزينه هاي ناشي از استهلاك آن مي گردد. امروزه سطح كاربردي بودن اين اطلاعات با آگاهي از “نگاه مصرف كننده” تحقق مي يابد و بروز آن را در طراحي كاربر محور (User Centered Design) به روشني مي توان مشاهده نمود. مطالعات بازار بر اساس نوع ماموريت شركت ها و سازمان ها به روش هاي گوناگوني انجام مي گيرد. بر اساس شرح وظايف يك تيم مشاوره ي تحقيق و توسعه در كارخانجات توليدي، مطالعات بازار به منظور دستيابي به فاكتورهاي زير صورت مي پذيرد:
– تعيين نياز مشتري، فروشنده و كليه ي افراد دخيل در فرايند چرخه ي عمر محصول
– ارزيابي قيمت
– ارزيابي ايده
– تحليل و ارزيابي بازار
– ارزيابي فرصتهاي بازار
– ارزيابي نام تجاري
– ارزيابي رقبا
مطالعه ي موردي
بنا بر آنچه گفته شد آنچه كه در زمينه ي تأثيرات مطالعات بازار و نحوه ي انجام آن در چند پروژه ي كار با كارخانجات به ذهن مي رسد به شرح زير است:
اهميت بازار يابي براي شركت هاي توليد كننده اي كه بقاي آنها وابسته به توليد مستمر محصولات با طراحي هاي گوناگون است مثل صنايع كيف و كفش. در شركت چرم مشهد نياز به مطالعات بازار به شدت احساس مي شود و از آنجايي كه بقاي اين شركت وابسته به تنوع محصولات و گرايش هاي مد است مطالعات بازار و “ديدگاه مشتري” در آن بايد يك اولويت باشد.
مرحله ي طراحي پرسشنامه مهم ترين و پرهزينه ترين بخش مطالعات است به گونه اي كه همواره بايد ضربتي و در بازه هاي زماني مقيد صورت پذيرد و در نهايت يك پرسشنامه ي خوب علاوه بر آن كه در هزينه هاي آموزش نيروي انساني (مصاحبه كننده ها و…) موثر است، اطلاعات خام را به صورت بسته هاي آماده تحويل مي دهد كه در نهايت فرآوري اين اطلاعات و تهيه ي نمودارها و آمارهاي منسجم از آن به سهولت انجام مي پذيرد.
همان گونه كه در دسته بندي بالا نيز ارائه شده است، تعيين نياز تمامي افراد دخيل در چرخه ي عمر محصول در مطالعات بازار مد نظر است و نه صرفا مشتري و خريدار. غلط مصطلح اين است كه تصور مي شود نگاه مشتري از اهميت بيشتري برخوردار است در حالي هم مشتري و هم فروشنده به شدت در طراحي و فروش محصول موثرند و تأمين نيازهاي هردو الزامي ست. به عنوان نمونه بسته بندي خوب علاوه بر افزايش زيبايي محصول عمل انبار داري و توزيع را نيز براي فروشندگان و توزيع كنندگان تسهيل مي نمايد. طراحي سبز هزينه هاي تفكيك زباله هاي ناشي از اتمام عمر محصول و بازيافت آن را كاهش مي دهد و حتي طراحي مناسب قطعات و بست ها، علاوه بر كاهش زمان و هزينه ي مونتاژ، عمل تعمير و ارائه ي خدمات را تسهيل مي نمايد. مثال روشن اين مورد، محصولات شركت پلاستيك دوريكا در دو سطح بهداشتي-ساختماني و مصرفي-خانگي است كه در مطالعات بازار اين شركت، در دسته ي اول تعيين نياز سرويس كارها و لوله كش هاي ساختماني بيش از مصرف كنندگان خانگي در اولويت است و در دسته ي دوم بالعكس نياز مصرف كننده از اهميت بسيار بيشتري برخوردار است
منابع:
Ulrich. K. T. ، Eppinger. S. D. ، Product Design and Development، McGraw-hill، 3rd Edition، 2004
Collinghom، M. ، Market Research in Practice Series: How and Why Organizations Use Market Reserach، Kogen Page Ltd، 2004
فاستر. مري، ناتون. راس، مباني تحقيقات بازاريابي، صنعتي طراح. بهرام، مبلغان، تخران 1388
اسکچ چیست و چرا طراحان از اسکچ استفاده می کنند؟
پاسخ گفتن به این پرسش نخستین گام در تعیین راهبرد طراحی شناخته می شود. در نخستین مراحل ارائه ی مباحثی در زمینه ی طراحی و اسکچینگ، مشکلاتی در طبقه بندی آن پیش می آید. شاید بتوان گفت مشکل در تعیین دامنه ای برای تعاریف موجود است. تعدادی از اصطلاحاتی که تیم طراحی با آن مواجه است شامل : اتود، راندو، اسکچ، طراحی و… است که برای هیچیک از آنها به طور خاص در هیچیک از کتابها و منابع طراحی محصول تعریف دقیقی گفته نشده است. سعی ما بر این است که دامنه ی هریک از روشهای ارائه را نه تنها در ایران، بلکه حتی در سایر مراکز آکادمیک جهان روشن کنیم. در مقاله ی حاضر توصیف طراحی و ریشه های آن بنا بر آنچه که در مراجع بین المللی گفته شده است ارائه گردیده است و بر این اساس استفاده از لغات تخصصی و استاندارد اجتناب ناپذیر می نماید. به عنوان نمونه لفظ اسکچ بجای “طراحی سریع” بکار برده می شود که با مخاطب مانوس تر است و استفاده از “راندو” در شرایطی که ریشه ی لغوی آن در طراحی صنعتی به هیچ عنوان شناخته شده نیست موجه نخواهد بود. (برای مشاهده ی منبع تصاویر نشانگر ماوس را بروی عکس نگاهدارید)
- طراحی (Design)
طراحی به دانش ایجاد یک طرح یا نمایه از هر تصویر ذهنی یا واقعی گفته میشود. در هنرهای تجسمی، طراحی یا بهصورت یک اثر مستقل و یا بهعنوان پیشطرحی برای اثر اصلی انجام میشود که در این صورت طرح مقدماتی نیز خوانده میشود. طراحی به دو حوزهٔ کلی تقسیم میشود. یکی حوزهٔ drawing است که شامل برداشتهای شخصی یا تجربههای آزاد طراح از موضوعات گوناگون با بیان مستقل و به روشهای متنوع میباشد و دیگری حوزهٔ design است که شامل مراحل ترکیب عناصر بصری و فضا بر پایهٔ اصول طرح است و جنبهٔ کاربردی دارد، مانند رشتههای طراحی صنعتی، طراحی معماری و طراحی لباس. نقشی که فقط با خط رسم شود و سایهروشن یا لکههای رنگی نداشته باشد طرح خطی نامیده میشود. مهمترین موضوع در طرحهای خطی، خطوط پیرامونی اشیاء است. طراحی فنی و مهندسی با خطکش، پرگار، گونیا و ابزارهایی مانند آنها انجام میشود.
از Wikipedia
- اسکچ (Sketch)
اصطلاح اسکچ بر گرفته از لغت ایتالیایی به معنای نقاشی بوده و در گرایش طراحی به عمل طراحی دستی خام و سریع و ترسیم پیرامونی اشیاء گفته می شود. هدف اسکچ ارائه ی ایده ی هر چیز و یا تصویر سازی فرایند است .شایان توجه است که تمرکز اسکچ نباید بر ترسیم دقیق جزئیات شیء تجسم یافته باشد بلکه باید صرفا بصورت شماتیک به ضبط ویژگیهای ذاتی (فرمی) اشیاء پرداخت.
اسکچ به عنوان سریعترین و ساده ترین راه بیان بصری در طراحی شناخته می شود. لذا اسکچینگ، ابتدایی ترین واسطه در فرایند طراحی بوده و نخستین انتخاب برای مطالعات ابتدایی و ارتباطات بصری سریع و بدون پیچیدگی محسوب می شود. برای این منظور ابزاری که مکررا استفاده می شود شامل مارکر، مداد، مدادرنگی، گچ و… است.
از Design Dictionary
کشیدن نقش یا توصیف خام از هرچیز که خطوط محیطی ویا ویژگیهای بنیادین آن را بتصویر می کشد. اسکچ بطور ویژه برای بنیان یک تصویر نهایی و ترکیب بندی آن بخدمت گرفته می شود. این تعریف معنای اصیل کلمه است و لیکن در قرن 18میلادی معانی زیر به آن افزوده شد:
یک طرح یا نقاشی از یک ماهیت ساده و بی تکلف. اسکچ باید از تمرین (Study) که بازنمایی جزئی از یک ترکیب نهایی است، باز شناخته شود.
از The Oxford Dictionary of Art
- اتود (Etude)
اتود، در زبان فرانسه، یک قطعه ی تمرینی موسقیایی است که بویسله ی آلات گوناگون به جهت تعیین تکنیکهای اجرا و تکمیل موسیک اجرا و به اصطلاح تنظیم می شود. اتود در زبان انگلیسی Study به معنای مطالعه و تمرین معنی می شود.
از Wikipedia و Meriam Webster
دائره المعارف انکارتا معنای Technical Exersice (تمرین تخصصی) را نیز برای آن ارائه می دهد و آن را همان تمرین موسیقیایی با آلات سولو می داند.
- راندو
هیچ ریشه ای برای این لغت یافت نشد!به نظر می رسد این لغت از فرهنگ معماری وارد طراحی صنعتی شده باشد ولی در فرهنگهای تخصصی معماری هم اثری از این لغت دیده نمی شود!
- رندر (Render)
به فعالیتی اطلاق می شود که در آن اسکچ محصول به صورت سه بعدی به همراه خواص و بافت مواد -به خصوص در طراحی خودرو- تصویر سازی می گردد. همچنین رندرینگ به عنوان روشی برای تبدیل ترسیمات مجزا به شبیه سازی های سه بعدی، به کمک رایانه (CAD) شناخته می شود.(علی الخصوص بصورت پویا نمایی)
از Design Dictionary
- نقاشی (Painting)
عمل افزودن رنگ و پیگمنتهای رنگی به عنوان واسطه به یک سطح یا پایه ی پشتیبان. معمولا افزودن مدیوم یا واسطه های نقاشی بوسیله ی قلممو یا براش انجام می شود ولیکن ابزارهای دیگری هم ممکن است بکار برده شود. این واژه هم به عمل نقاشی و هم نتیجه ی حاصل از آن اتلاق می شود.
از Wikipedia
- تصویر سازی (Illustration)
تصویر و یا نموداری که به وضوح و جذابیت هر چیزی کمک می کند.
- مدل (Model)
به روش ظاهر کردن و قابل لمس نمودن ایده مدلسازی و نتیجه ی آن را مدل می گویند. واژه ی مدل بطور وسیع به اشیاء سامانه ها و فرایند ها قابل تعمیم است. این واژه به معانی نمودار، طراحی، نقشه ی سایت، برپاسازی آزمایشی فنی (مانند مدل خودرو در تونل باد) ، مدل صوتی، ویا مانکن نیز بکار برده می شود. این واژه همچنین به ایدهایی مفهومی نظیر نظریه ها و قیاسها نیز ارجاع داده می شود. دامنه ی معانی این واژه دستیابی آن به یک تعریف منسجم، عمومی و دقیق را غیر ممکن می سازد.
واژه ی مدل بطور مجازی در تمامی جنبه های فرایند طراحی مورد استفاده قرار می گیرد. در تصویر کردن فرم، توسعه ی عملکرد، ارتباطات فرایند ها، ارزیابی روشهای حل و غیره. مدل در صورتهای گوناگونی بروز می کند: اسکچهای دو-بعدی، اشیاء سه بعدی (مدلهای مقیاسی، مدلهای عملکردی) و روشهای ارائه ی مجازی (رندرهای سه بعدی رایانه ای).
از Design Dictionary
- تصور (Visualization)
تصور دارای دو معنای متفاوت ولی مرتبط است. معنای اول گویای “ادراک اطلاعات بصری” و با عمل دیدن (Seeing) هم معنا است. معنای دوم معرف عمل برقراری ارتباط بین اطلاعات بصری است و با عمل طراحی (Designing) کاملا مرتبط است. در هر دو مورد، عمل تصور شامل فرایند پیچیده ی انتزاع و تجزیه ی اطلاعات بصری به منظور تاویل انها است. موفقیت یک فرم متصور و موثر وابسته به تاویل (برداشت) بیننده از اراده ی طراح و همچنین محیطی که کل فرایند در آن واقع می شود خواهد بود.
- Modello
طرح اولیه برای نشان دادن ایده ی طراح و نقاش به مشتری یا ارباب رجوع.
از The Oxford Dictionary of Art
- Bozzetto
طرح یا اسکچ اولیه از یک مجسمه عظیم که با موم یا گچ انجام می شود. بطور گسترده معنای این واژه به اسکچ روغنی نیز اتلاق می شود که در معنای دوم مرز مشخصی بین این واژه و واژه ی Modello وجود ندارد جز آنکه برای معنای طرح اولیه ای که جهت ارائه به مشتری اجرا می شود، کاربرد بیشتری دارد.
از The Oxford Dictionary of Art
فرهنگ سود آور
جرج فریدمن معتقد است ابزار قدرت امریکا جنگ است. قدرت نظامی از طریق تسلط بر آبراهه های بین المللی نظیر اقیانوس اطلس، قدرت ژئوپلتیکی امریکا را تظمین می نماید. ایشان در پیشبینی صد سال آینده، دوره ی بیست ساله ی 1991(فروپاشی شوروی) تا 2011 را دوره ی حساسی عنوان می کنند که شالوده ی آن، قرن بیست و یکم را شکل می دهد. تاکید فریدمن به جنگهای 2001 و 2003 در افغانستان و عراق به این دلیل است که این اقدام امریکا منطقه از هم گسیخته است. ایشان درست فکر می کنند که امریکا به این دلیل به عراق و افغانستان یورش برد که با کمترین هزینه معاندین را از یکدیگر گسسته باشد. معاندین چه کسانی بودند؟ القاعده و صدام حسین. اجازه بدهید کمی به عقب برگردیم. به جنگ هشت ساله ی ایران و عراق. بعد از انثلاب اسلامی ایران. در ایران حکومتی بر سر کار آمد که از هیچ یک از قدرتهای آن روز جهان پیروی نکرد. شعار غالب رهبران ایران این بود: نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی. و همینطور شد. جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت.
جنگ ایران و عراق
در فاصله ی سالهای پس از جنگ جهانی دوم تا فروپاشی شوروی جنگ سرد میان دو ابر قدرت جاری بود. در این فاصله هیچ فعالیتی در جهان بدون نظارت این دو کشور صورت نمی پذیرفت. هر تغییری در جهان با رویکرد قیومیت این کشورها تحلیل و تفسیر می شد. ساده است، فقط کافی است به سیاستهای داخلی و خارجی کشورها در این دوره نگاهی بیاندازیم. تمامی کشورها بلااستثنا دارای رویکردهای جهت یافته هستند. (حتی در کشورهایی نظیر کوبا و الجزایر هم که انقلابهایی صورت گرفت بدون حمایت کشورهایی نظیر شوروی و امریکا موفقیت یا شکستشان تظمین شده نبود. لذا در تمامی این کشورها دولتهایی وابسته بر سر کار آمدند)
در حقیقت انقلاب ایران زنجیره ی محاصره ی شوروی را گسست. همچنین کشتار توده ای ها پس از انقلاب ایران، امید شوروی برای انتقال قدرت به کمونیستهای ایران را هم کاملا از بین برد. لذا حکومت ولایت فقیه ایراد در عمل هم کاملا بر شعارهای خود استوار بود و به هیچیک از دو طرف باج نداد. گذشته از اینها جنگ هشت ساله ی ایران و عراق نشان داد که شوروی بر خلاف آنچه که تصور می شود با سیاستهای مهار انقلاب ایران همسو بود و جنگ ایران و عراق با چراغ سبز هر دو کشور امریکا و شوروی به رژیم بعث عراق صورت گرفت.
گام بعد
بعد از جنگ هشت ساله و مقاومت ایران دو نکته در مناسبات سیاستهای جهانی بسیار حائز اهمیت است. نخست اینکه سیاست کشورهای امریکا و شوروی برای محدود کردن جنگ به مرزهای دو کشور ایران و عراق کاملا اجرایی شد و این جنگ به مرزهای لبنان با رژیم صهیونیستی، مصر و سوریه و عربستان و یا افغانستان کشیده نشد. نکته ی بعد تحلیل رفتن توان نظامی ایران و از بین رفتن سرمایه هایی بود که رژیم پهلوی به کمک امریکا اندوخته بود. اینها اثراتی هستند که امریکا و سایر کشورهای همسو با آن را متقاعد کرد که به جنگ ایران و عراق پایان دهند در غیر این صورت ادامه ی جنگ می توانست به از دست رفتن فرصتهایی که در عراق (برای امریکا و شوروی) وجود داشت بیانجامد. (رژیم شوروی به فروش تجهیزات نظامی و سیاستهای دیکتاتوری صدام چشم امید داشت و عملا شوروی تنها تکیه گاه صدام برای ادامه ی حکومت بر عراق بود).
کسستگی و اتحاد
برای ایالات متحده ی امریکا فروپاشی شوروی غیر منتظره نبود ولی پیشبینی دقیق آن هم ممکن نبود. لذا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال کشور های مشترک المنافع و از سوی دیگر از دست رفتن قیومیت کشورهای کمونیستی، بینظمی کل جهان را فراگرفت. این بی نظمی را امریکا پیشبینی کرده بود پس چطور می توانست نسبت به قدرت گرفتن جهادگرانی که خود تربیت کرده بود ناآگاه باشد؟ اتفاقا اینکه دوره ی بیست ساله ی 1991-2011 را دوره ی جنگ تمام عیار امریکا با جهادگرا(القاعده و مسلمانا) بدانیم یک سوئ تفاهم محض است. نه تنها یازدهم سپتامبر یک عملیات پیشبینی نشده نبود بلکه فاصله ی سالهای فروپاشی شوروی تا حمله به برجهای تجارت جهانی از سوی فریدمن بی پاسخ رها شده است. وی معتقد است در این سالها با القاعده درگیر بوده اند. کدام درگیری؟ این بیست سال، یک شوی هالیوودی برای افکار عمومی جهانی بیشتر نبوده است. آنها به دنبال ایزار جدید برای جلوگیری از بروز و گسترش قدرت جدید در منطقه هستند. این نظر فریدمن کاملا درست است که ایسلند حتی اگر باهشترین رهبر را هم داشته باشد نمی تواند به یک قدرت تبدیل شود و یونان هم حتی اگر نادان ترین رهبر دنیا را هم داشته باشد نمی تواند قدرتش را از دست بدهد. ایران چطور؟ آیا می توان کشوری را که به مدت نیم قرن حاکم بلامنازع کل جهان بوده است ناتوان تصور کرد؟؟؟؟؟؟ موقعیت ژئوپولتیک ایران بگونه ای است که حتی اگر هم بخواهد نمی تواند قدرتمند نباشد.
جنگ، کشورها را از یکدیگر گسسته است، ولی فرهنگ(اسلام) آنها را به یکدیگر پیوند داده است. تلاش امریکا همواره این بوده و هست که اسلام را پر هزینه کند. یعنی عامل فرهنگ آنقدر بی ارزش شود که هیچ کشوری علاقه ای به آن نداشته باشد. در حالی که جنگ همواره یک از گزینه های روی میز است! ضعف کشور آمریکا این است که جنگ برایش سود آور است و نمی تواند این اولویت را تغییر دهد. چرا نمی تواند؟ زیرا فرهنگ غنی ندارد. آمریکا نمی تواند صد سال دوام بیاورد زیرا فرهنگ مقاومت ندارد. تصور فریدمن این است که امریکا هنوز مراحل رشد خود را سپری می کند زیرا هنوز به میانه ی تسطح توسعه یافتگی خود هم نرسیده است (مبتنی بر زمین، دارایی و نیروی کار). ولی او از فرهنگ سازگاری حرفی نمی زند. آمریکا فاقد فرهنگ سازگاری است. او نمی تواند اولویت زیستی خود را از جنگ به فرهنگ تغییر دهد و لذا سعی می کند سایر کشورها را با خد همسو سازد. شکاف سیاستهای امریکا در قبال ایران نشان می دهد که کشورهای منطقه خاور میانه علاوه بر اینکه گسسته نشده اند بلکه متحد نیز شده اند. به چه دلیل؟ جنگ؟ نه! فرهنگ اسلامی.
ترکیه به دلیل همسازی با سیاستهای امریکا در فکر تسلط بر منطقه ی اوراسیا و دستیابی به آبهاب آزاد بود. غافل از آنکه بازیگری در نقشی که امریکا برایش تعیین کرده بود با قواعد کشورهای منطقه سنخیتی نداشت. لذا اتحاد فرهنگی کشورهای منطقه خاورمیانه برای ترکیه پر هزینه خواهد بود. در آینده ای نزدیک انقلابی اسلامی در ترکیه قابل پیشبینی است. البته امریکا از طریق حذب عدالت و توسعه سودای استمرار حضورش را در سر می پروراند ولی ایران با ترکها دارای مرز مشترک است.
درست است که امریکا به دلیل بعد مسافت می تواند تحدید های فیزیکی را نسبت به کشورش مدیریت نماید ولی همین بعد مسافت می تواند تهدید تلقی شود. همانگونه که در مورد عراق اینگونه شد و مرز مشترک ایران و عراق جریان فروپاشی نظام بعثی هار را کاملا به سود ایران رقم زد.
استراتژی ترس و ایمان
بله این ترس است که استراتژی بزرگ امریکا یعنی جنگ را بوجود آورده است و در آینده هم اینگونه خواهد بود. می توان مدعی شد که این استراتژی ذاتا از دل فلسفه ی نیهیلیستی غربی استخراج می شود. فلسفه ای که روم و یونان باستان را هم به کام نابودی کشاند.
اما در ایران اینگونه نیست. کشور ایران هیچ دوره ای از حیات خود را تحت حاکمیت بی دینان نگذرانده است. از همه مهمتر اینکه دین عاملی نیست که بتوان اثر آن را بر زندگی ایرانیان نادیده انگاشت و یا حتی آن را کمرنگ نمود. جنگ هشت ساله ی ایران گرچه دفاع از همه چیز بود. ولی ترس از ازدست دادن نبود. بالاتر از جان انسان چه چیزی ارزش دارد؟ هیچ چیز. اگر امریکایی ها از ترس از دست دادن جانشان می جنگند ایرانیان نشان دادند که برای زندگی نمی جنگند. آنها از مرگ نمی ترسند. بلکه برای خدا می جنگند. خدا. مفهومی که قرنهاست در غرب از دست رفته است. امید به خدا و ایمان همان چیزی است که به سادگی نمی توان از کنار ان گذشت. شکاف کوچکی در بنیان سیاستهای جنگ طلبانه و سلطه گر، که می تواند بنای عظیمی را به ویرانه ای فراموش شده بدل سازد[1].
[1] ممکن است بگوییم که بیش از 70% مردم امریکا دیندار هستند.(دین الهی دارند) ولی آیا می تواند مدعی بود که به همین میزان شعارهای انتخاباتی در امریکا دین مدارانه هستند؟؟ در حقیقت اینکه باورهای مردم برای گریز از ترس و فرار بسوی خوشبختی از مبانی دینی و اعتقاد به منبعی مطلق ناشی می شود به این معنا نیست که سیاستهای یک کشور هم لزوما با همین جهتگیری به پیش می رود. اتفاقا بالعکس. آن عده ی قلیل که به ظاهر با دینداران مماشات می کنند، در عمل مهمترین عامل سیاستگذاری کشورشان را منافع ملی می دانند و بر طبق آن هر فعل غیر اخلاقی بر علیه ملت خودشان را هم توجیه می کنند! (قانون پاتریوت. این قانون هرکجا که اعمال شود نشان دهنده ی فرود به قعر انحطاط است چه ایران باشد چه امریکا)
برای مطالعه ی نقش خدا در دورانهای مدرن و پست-مدرن رجوع شود به این برگه
چکیده
امروزه تمامی اقتصاد های جهان با بحران نوآوری مواجه هستند. نوآوری در نقطه ی تلاقی صنعت و فنآوری قرار دارد. توسعه ی فنآوریهای نوین در چشم انداز توسعه ی ایران دیده شده و سند چشم انداز بیست ساله ی ایران توسعه ی اقتصاد دانش بنیان را مورد توجه قرار داده است. توسعه ی فنآوریهای نوین همواره با توسعه ی بازار و تقاضای مصرف کنندگان، و به تبع آن توسعه ی محصولات جدید ارتباطی مستقیم دارد. در این مقاله سعی شده است ویژگیها، فرصتها و تهدیدات فنآوری نانو در ایران و فرصتهایی که طراحی صنعتی برای نانو فنآوری ایجاد می کند مورد بررسی قرار گیرد. در این راه با توجه به نظریات اولریش و اپینگر روشن می شود که این اثرات، متقابل بوده و دو رویکرد عمده در همکاری طراحان و پژوهشگران نانو موثر است. رویکرد نخست راجع است به امکاناتی که نانو تکنولوژی برای طراحان فراهم می کند و رویکرد دوم مبتنی بر نیازی است که طراحان برای مصرف کنندگان کشف نموده و نانوتکنولوژی برای آن راهکار ارائه می دهد.
كليد واژه: طراحی صنعتی، تحقیق و توسعه، نانو فنآوری، توسعه محصولات جدید، طراحی مبتنی بر تکنولوژی.